سلام،

بی‌ترديد نام جواد آذر در ميان مردم، کمتر از نام بسياری از مشاهير ادب فارسی آشناست. و شايد از اين جهت در حق او ظلم شده باشد. شادروان جواد کناره‌چی که به آذر تخلص می‌کرد، شاعر معاصر آذربایجانی اهل تبریز بود و در موسیقی و خوشنویسی نیز دستی داشت. از این شاعر گرانمایه که سال 1380 در مقبره الشعرای تبریز مدفون شد، مجموعه اشعار زیادی به یادگار مانده است.

برای يادآوری نام ايشان امروز يکی از اشعار زيبايش را که استاد شجريان با چيره‌دستی در دستگاهماهور در کنسرت سوییس و سپس در قالب آلبوم سرو چماناجرا کرده، تقديممی‌کنم. البته اين شعر زيبا يك بار هم در كنسرت چهل ستون با رهبري آقاي فخرالديني  و دیگر بار در کنسرت دوبی به سال 1389 و با همراهی گروه شهناز در ماهور اجرا شده است.

 

هر دمی چون نی از دل نالان شکوه‌ها دارم

روی دل هر شب تا سحرگاهان با خدا دارم

 

هر نفس آهی است از دل خونين

لحظه‌های عمر بی‌سامان می‌رود سنگين

اشک خون‌آلوده‌ام دامان می‌کند رنگين

 

به سکوت سرد زمان، به خزان زرد زمان

نه زمان را درد کسی، نه کسی را درد زمان

 

بهار مردمی‌ها دی شد، زمان مهربانی طی شد

آه از اين دم سردی‌ها خدايا

 

نه اميدی در دل من که گشايد مشکل من

نه فروغ روی مهی که فروزد محفل من

 

نه همزبان دردآگاهی که ناله‌ای خورد با آهی

داد از اين بی‌دردي‌ها خدايا

 

نه صفايی ز دمسازی به جام می

که گرد غم ز دل شويد

 

که بگويم راز پنهان، که چه دردی دارم بر جان

وای از اين بی همرازی خدايا

 

وه که به حسرت عمر گرامی سر شد

همچو  شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد

 

يک نفس زد و هدر شد

روزگار من به سر شد

 

چنگی عشقم راه جنون زد

مردم چشمم جامه به خون زد

 

دل نهم ز بی‌شکيبی

با فسون خودفريبی

 

چه فسون نافرجامی

به اميد بی‌انجامی

وای از اين افسون‌سازی خدايا

 

 


نوای طرب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکوراسيون داخلي و خارجي بند نگهدارنده چمدان دو تایی تک سبد Alanna خـاطــرات و دل نـــوشـتـه هـای مـن گروه دوستیابی Melanie مـداد رنگــی تجهيزات کافي شاپ لوازم جانبی مورد نیاز صوتی و تصویری منزل یک عدد در راه قضاوت